در نیمه های شب

ساخت وبلاگ
ازم خواستند درست کنم. بی آنکه خودشان بدانند چه میخواهند، بدانند دنبال چه هستند. یا دست کم عایدی کار من برای خودشان را بسنجند. ازم خواستند کاری کنم که خودشان بهش اعتقادی نداشتند. یعنی  داشتند اما گهگاهی که  احساس خطر میکردند بهش اعتقاد داشتند در باقی موارد من  کنیزک ملا باقری می نمودم که غر میزند،پرتوقع است و اگرچه گاهی  pvta حق است اما  حوصله ام را نداشتند. در نیمه های شب...
ما را در سایت در نیمه های شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7hamidooe بازدید : 151 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:38

توی هر اداره و شرکت و کارخانه دولتی و خصولتی بگردی غیر ممکن است نبینی. انگل ها را میگویم. نشسته اند توی اتاقهای درندشت و با گوشی هایشان بازی میکنند. وقت تلف میکنند حجم اینترنت مصرف میکنند.چاه مستراح را  پر میکنند. تنها نگرانیشان این است که کسی بخواهد وارد حریمشان شود. در باقی موارد هیچ کار نمیکنند اما همیشه عنوان میکنند که مشغولند.سرشان شلوغ است و به اندازه در نیمه های شب...
ما را در سایت در نیمه های شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7hamidooe بازدید : 177 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:38

پیشتر  با خودم قرار مدار کرده بودم  هر شب این نوروز و  تعطیلات  کش دارش یک سینمایی ببینم . اندوخته ای که تمام زمستان جمع کرده بودمش، مشکل  کارت گرافیک کامپیوترم اما کمی این روند را  عقب انداخت . امشب اما  بی عشق" loveless" را دیدم. بهترین فیلم خارجی زبان امسال . حکایت  یک نوجوان ناخواسته که پدر و مادرش  زندگی های مستقل و دوست دختر و دوست پسر های  خودشان در نیمه های شب...
ما را در سایت در نیمه های شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7hamidooe بازدید : 141 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:38

مارتین مک دونا را از دو یا سه سال پیش شناختم. با آن نمایش نامه "قطع دست در اسپو کن" که نشر بیدگل چاپش کرده بود. طبعا  به چنین نشر سوسولی در نمایشگاه سر نمیزنم. چرا که بنظرم از آدم های فزرتی توی غرفه میچپاند ، یک دختر یک پسر که  عین  ده روز نمایشگاه دارند با هم یا  بازدیدکنندگان غیر همجنسشان لاس میزنند. اصرار  دوستی باعث شد بروم غرفه شان، سوال پرسیدم و  همان در نیمه های شب...
ما را در سایت در نیمه های شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7hamidooe بازدید : 176 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:38

بهار 88 دانشجوی ترم هفت بودم. لیسانس گرفته هاش خوب میدانند که دانشجوی ترم هفت و هشت شاخ دانشکده است.آن  ماه ها  فعال انتخاباتی بودم و از این دست مهملات. کلی میتینگ و سمینار و  کف گردی و سخنرانی و  غیره را با احسان پیاده و با مترو گز کردیم. با آن سونی اریکسون دو مگاپیکسلی عکس های شگرفی گرفتم که الان بنظرم عکس هایی صرفا خبری است چون کیفیتشان به لعنت شیطان نمی در نیمه های شب...
ما را در سایت در نیمه های شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7hamidooe بازدید : 164 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:38

رفته بودم که فکر کنم. میدانستم زانو چپم خراب است اما رفتم که فکر کنم. به خودم که 10سالی است با کوه رفتن فکر میکنم. وقتی سربالایی ها را بالا میکشم و هن هن میکنم. وقتی عرق روی گردنم سر میخورد توی یقه ام و میدانم روی کمر شلوارم  قد یک هفت بزرگ خیس از عرق است. رفته بودم با خودم فکر کنم که کجای زندگی ایستاده ام. چرا یکسال است دانشگاه نمیروم و پایان نامه را جدی نم در نیمه های شب...
ما را در سایت در نیمه های شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7hamidooe بازدید : 124 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:38

حالا که چند دقیقه ای است که دیدن فیلم  On Body And Soul  فارغ شدم نمیخواهم صبوری کنم. بنشینم تا آن شور اولیه در من بنشیند و بعد درباره اش بنویسم. فکر میکنم همین حالا باید در موردش نوشت.فیلم "در جسم و جان" قصه یک کشتارگاه متوسط گاو در متوسط ترین نقطه بلوک شرق با آن همه  رنگ طوسی و خاکستری و  سرمه ای متوسط خودش به اندازه کافی افسرده کننده و سرد هست حالا  بگیری در نیمه های شب...
ما را در سایت در نیمه های شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7hamidooe بازدید : 177 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:38

شانزدهم اردیبهشت  امسال چهلمین سومین سالگرد حذف فیزیکی مجید شریف واقفی از فارغ التحصیلان برق دانشگاه شریف (آربامهر وقت) و از بزرگان مجاهدین خلق ایران بود. شریف واقفی در خانواده ای اهل نطنز در تهران متولد شد. هوش و تم مذهبی اش باعث شد مدرسه را از کلاس دوم شروع کند و  پایه گذار انجمن اسلامی در دانشگاه شریف باشد. و در قیام  19 دی جز کفن پوشان  باشد. او در دهه چ در نیمه های شب...
ما را در سایت در نیمه های شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7hamidooe بازدید : 144 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:38

چهارشنبه بود. نیمه شعبان هم بود. کارخانه باز بود. حوصله ماندن در خانه را نداشتم. بچه ها هیچکدام نمی آمدند. جز یکی دونفر که قرار نبود من ببرمشان. کوچه به شکل خفه ای خلوت بود. عجله ای به رفتن نبود. دوش گرفته بودم  عطر زده بودم و قبل زا هفت صبح پشت فرمان نشسته بودم  بی آنکه ماشین را روشن کنم در نور کمجان پارکینگ  پشت فرمان  نشسته بودم. مرور میکردم مسیر را و این در نیمه های شب...
ما را در سایت در نیمه های شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7hamidooe بازدید : 140 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:38

شش صبح جلوی درب منتظرم بودند. تا کتری جوش بیایید و فلاسک را آب کنم دیر شده بود. سفر از آن دیواره سنگی کلک چال آب میخورد. سه چهار ساعت کوهنوردی در کلک چال و درکه ارضایمان نمیکرد. دلمان کوه و جنگل و جاده میخواست. پیشنهاد من مرداب هِسل بود و چالوس، پیمان مزار دکتر ستوده را میخواست ببیند.بیخیال کلاس و کار و پایبندی ها زدیم به جاده ،  قبل از شش و نیم صبح پیمان با در نیمه های شب...
ما را در سایت در نیمه های شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7hamidooe بازدید : 150 تاريخ : شنبه 29 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:38